آماده شدن عرفان برا رفتن به مدرسه - روز اول مهر
اينم از چهارشنبه اول مهر كه عرفان مثل سال قبل مونده بود خونه ي بابا و با تشريفات كامل رفته بود مدرسه : نگين صبحي بعد از اينكه عرفان لباس هاي مدرسه اش رو پوشيده ازش عكس گرفته و مامان هم از زير قرآن ردش كرده و براش صدقه گذاشته كنار بعدم صبحونه ي عرفان رو دادن و براش شير و كيك خريدن گذاشتن كيفش . بايد اعتراف كنم كه اگه عرفانو از خونه ميبردم مدرسه خيلي از اين كارها يادم نبود . آخه نه كه چهار ماه تعطيل بود ، از عادت در اومدم كه بچه رو چطور بفرستم مدرسه اينم بابا كه منتظر نشسته تو ماشين تا مامان و عرفانو ببره مدرسه و بعدم خودش بره مدرسه ي خودش مامان ، با...