ترم دوم زبان
عرفان جونم ترم اول زبان رو در كانون تموم كرد و برا ترم دوم ثبت نامش كردم .
چند روز پيش كه با نگين رفته بودم بيرون ، نگين گفت نگار عرفان خيلي دركش بالاس و خيلي به فكرته . گفتم چطور مگه ؟؟
نگين اينطور تعريف كرد كه : عرفان دوسه روز پيش اومد پيشم كه خاله دعا كن نمره ي زبانم 100 بشه و بتونم از تخفيف شهريه زبان استفاده كنم . منم گفتم ايشالا 100 ميشي اما خب خاله حالا اگه 100 هم نشدي ، نشدي . هيچي نميشه .
ميگه عرفان گفت نه نگين عاخه ميدوني چيه ؟؟؟ اقساط بابا خيلي زياده و نميرسه شهريه ي منو بده و پول شهريه ي مدرسه و سرويسم همش به عهده ي بيچاره مامانمه كه الان هم برا ماشينش چك داده و هم برا مدرسه ي من ، حالا اين كلاس زبان منم از يه طرف اضافه شد به خرج و مخارج مامانم . ديگه بيچاره مامانم پول نداره كه . حالا منم ميخوام اينطوري به مامانم كمك كرده باشم كه در زبان 100 بشم و تخفيف شهريه بخورم تا مامانم زياد غصه نخوره .
قربون دل پسر مهربونم برم من كه اينقد به فكر منه . عرفان اصلا بچگي نكرده و از اول بزرگ بود و دركش بالا .
چند روز بعدش كه نمره اش برام از كانون اس ام اس شد ، متاسفانه نمره اش 86 شده بود :
چون نگين قسمم داده بود كه عرفان نفهمه من حرفاشو بهت گفتم ، منم به روي خودم نياوردم كه ماجرا رو ميدونم و سعي كردم يه جوري به عرفان بفهمونم كه تنها انتظار من ازش اينه كه پسر مودبي باشه و خوب درس بخونه و در زندگيش يه آدم موفق باشه كه منم از ديدن موفقيتش شاد بشم و لذت ببرم .