عرفان عرفان ، تا این لحظه: 19 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره

تنها دليل زنده بودنم

برنج پاك كردن پسرم

1394/6/29 8:36
نویسنده : مامان گل پسر
429 بازدید
اشتراک گذاری

ديروز ظهر رفتم خونه و چون تا شب كلاس داشتم بدو بدو شام شب رو آماده كردم تا برم به كلاسم كه ساعت چهار شروع ميشد برسم . در عرض سه ربع هم نهارمون رو خورديم و هم  شام درستيدم و هم حاضر شدم برا رفتن به كلاس( همچين دختر زرنگي هستم منراضی )  و داشتم سفارش هاي لازم رو به عرفان به ميكردم كه عرفان گفت مامان اگه حوصله ام سر رفت چيكار كنم تا  برگشتن تو  ؟؟؟  گفتم خب  يه كاري بكن ديگه . گفت مثلا چه كاري ؟؟؟؟منم كه عجله داشتم برم گفتم  چه ميدونم خب يه كاري بكن ديگه پسرم  و همون لحظه چشمم افتاد به برنجي كه گذاشته بودم بيرون تا پاكش كنم و گفتم مثلا برنج  پاك كنخندونک .

اصلا انتظار نداشتم عرفان از حرفم استقبال كنه و خيال ميكردم اخم و تَخم خواهد كرد كه يه چيز درست و حسابي بگو كه حوصله ام سر نره . اما عرفان همچين خوشحال شد كه خودم  سورپرايز شدم راضی و چند تا فنجان برنج ريختم تو سيني و که عرفان گفت اینا کمه فنجان را بده خودم زیادش کنم  و عرفان با خوشحالي نشست برنج پاك كنه و گفت مامان حالا ديگه راحت برو ديگه حوصله ام سر نميره .بغل

ساعت هفت ونيم زنگ زد كه  مامان هنوز تموم نكردم . گفتم پسرم دارم ميام زنگ آخر كلاسمون تشكيل نشد . گفت باشه مامان تا بياي اينم تموم ميكنم . رفتم ديدم يه سيني برنج با دقت ميكروسكوپي پاك كرده و گذاشته كنار .تشویق

الهي من فداي پسرم بشم كه كمك حال مامانشه . بوس

ولی از ته دل راضی نبودم کاری را که خودم دوس ندارم عرفان انجام بده ولی خودش نظرش این نبود . دوس داشتم بازی کنه نه کار . 

توجه نوشت : قابل توجه خانمايي كه ميگن برنج پاك كردن كار خسته كننده است و حوصله ي آدمو ميبره . خندونک(مديونيد اگه فك كنيد خودمو ميگم خجالت )

به زودي در اين محل عكس برنج پاك كني پسرم نصب خواهد شد 

بعداً نوشت :  الوعده وفا و نصب عكس هاي پسرم در اين محل :

جديت در كار رو بنگريد :

                      

خدايا  بابت اينكه عرفانو به من هديه دادي ،  اگه هر ساعت هزار بارم  ازت تشكر كنم  بازم كمه .

پسندها (4)

نظرات (0)