پي نوشت پستي كه عرفان ابروهاش رو از ته زده
پي نوشت پستي كه عرفان ابروهاش رو از ته زده خيييييييييلي وقت پيش يه پستي گذاشته بودم كه عرفان ابروهاش رو از ته زده بود . وقتي پست رو مينوشتم عرفان اجازه نداد عكس ابروهاي زده اش رو بذارم در وب اما اون روز داشتم عكس هاي قديمي رو ميديم تا به اين عكس ها رسيدم هم خنده ام گرفته بود هم گريه ام . واي كه چه مصيبتها كشيدم و روزها با مداد ابروي خودم ، برا عرفان ابرو ميكشيدم و حتي بعضي قسمتهاي موهاي سرش رو هم زده بود و ته سرش سفيد ديده ميشد كه با مداد سياه و ماژيك اونجا ها رو هم سياه ميكردم مي بردمش مهد تا بچه ها ازش نترسن .
در اون پست هم نوشتم كه من نميدوستم ابرو تا اين حد در قيافه ي آدم تاثيرگذار هست . اگه كسي به اعجاز ابرو در قيافه اعتقاد نداره با ديدن اين عكس عرفان ميتونه ايمان بياره ( باشد كه رستگار شود 
) . خب ببينيد تو رو خدا :
حالا اینم بگم که همه ی اين عكس ها مال روزي نيست كه ابروهاش رو زده . مال چند هفته بعد از زدن ابروهاش هست كه يكم ابروهاش روييده .
روز اول خیییییلی از این بدتر بود که متاسفانه یا خوبختانه عکس نداریم از اون روز.
بعد از يك ماه ، تازه اينجوري شده بود : 👇
اين عكس پايين رو در اون پست هم گذاشته بودم اما دوباره اينجام ميذارم كه با عكس بي مداد مقايسه كنم :
بعد از كشيدن مداد تازه قيافه اش اينطوري ميشد . البته اينجا علاوه بر مدادهايي كه من كشيدم عكاس هم فتوشاپ كرده ولي با اين حال باز مشخصه ابروهاش اينجا ايراد داره 
ببينيد :
مراسم شب بود در مهد کودک و چون بهش سفارش كرده بودم عرفان تو ابروهات افتضاحه عكس تکی ننداز ، بچه ام به حرفم گوش كرده بود و پاهاشو انداخته بود رو پاهاش و يه عكس تكي انداخته بود 
بعد از سه چهار ماه قيافه ي بچه ام كم كم داشت برميگشت به وضع عادي و قرار بود برا شش ساله بودنشون در مهد مراسم داشته باشن و من بیخبر از از اينكه بچه ام شب يلدا با اين لباس ها عكس انداخته ( چون عكس رو اون زمان هنوز نداده بودن ) گفتم با این لباسها در مهد عکس نداره ، اين لباس هاش رو پوشوندم و گفتم كه پسرم آفرين كه به حرف مامان گوش کردی و شب يلدا عكس ننداختي ، حالا که ابروهات تقریبا درست شده ،برو هر چند تا عكس دلت خواست بگو بندازن ازت .
بعد از چند ماه از رشد ابروها قيافه اش اينطوري شده بود
هيچ مداد و فتوشاپي نداره پسرم 😂.(يعني بهتر بگم اينجا پسرم اورجيناله ) :
