سفر با آي نور
عرفان شنبه يعني 13 خرداد امتحانهاش رو تموم كرد و منم شنبه و سه شنبه رو مرخصي گرفتم و يكشنبه و دوشنبه هم كه تعطيل بود گفتيم سه چهار روز بريم صفا سيتي و اين شد كه با دختر خاله ام اينا قرار گذاشتيم بريم شمال ويلاي خاله وحيده اينا .
شنبه بعد از امتحان عرفان حركت كرديم و بعد از توقف برا نهار در حيران، به طرف ويلا حركت كرديم .
يكشنبه صبح همراه دخترخاله ام اينا رفتيم پارك ساحلي قروق كه اونجا خيلي خوش گذشت سفر با آي نور يه طعم ديگه داشت .( آي نور جونم:)
اونقدر دريا لذت بخش بود كه نمي تونستيم از دريا بياييم بيرون به زور و اصرار خاله وحيده مجبور شديم بياييم بيرون چون ميگفت شب شد و ديره .
بعد گفتيم آخه نميشه بدون قايق سواري بريم كه و سوار قايق هم شديم و حال داد .
دوشنبه صبح دسته جمعي به طرف تبريز حركت كرديم و سه چهار ساعت در حيران نگه داشتيم و از طبيعت زيباش لذت برديم
و بعد از جمع خداحافظي كرديم و ما خودمون سه تايي راهي سرعين شديم و شب اونجا مونيديم . شب رفتيم استخر شهر آفتاب و تا ساعت دو شب اونجا بوديم . سرعين به قدري خلوت بود كه در كل استخر پنج يا شش نفر بوديم . يعني من به عمرم سرعين رو اونجوري خلوت نديده بودم . تا سه شنبه ظهر اونجا بوديم و بعد از ظهر حركت كرديم و عصري رسيديم خونه .
اينم عرفان در مجتمع تجاري لاله سرعين: