تولد عرفان با همکلاس هاش
تولدعرفان جونم که سه فروردین هست و تعطیلات نوروزی و پسرم از این قضیه ناراحته چون دلش میخواد دوستاشو برا تولدش دعوت کنه ،مدرسه تعطیله و اکثرا مردم مسافرت هستن و هیچوق نمیشه که همکلاسهاش را به تولدش دعوت کنه .
همیشه میگه آخه چرا باید تولد من همچین روز تعطیلی باشه که من نتونم دوستامو دعوت کنم و آه میکشید .
بابا و مامان مهربونم گفتن عرفان که اینهمه دلش میخواد دوستهاش در تولدش باشن ، گفتن شما تو خونه خودتون روز تولدش براش تولد بگیرین ما هم تو خونه ی خودمون براش تولد میگیریم و روزی رو انتخاب میکنیم که نزدیک تولدش باشه و دوستاتشم بتونن بیان .
عرفان خیلی خوشحال شد . و تصمیم بر این شد که بیستم اسفند یعنی حدود دوهفته قبل از تولدش باشه که عرفان به آرزوش برسه و تولدی داشته باشه که مهموناش همکلاسهاش باشن .
عرفان از وقتی فهمید باباجون و هانی میخوان براش تولد بگیرن خیلی خوشحال بود و شب و روز برا تولدش نقشه میکشید . تا اینکه بیست اسفند شد و دوستهای عرفان اومدن و یه روز خیلی خیلی خاطره انگیز برا عرفان شد . عرفان به بابام گفته باباجون تا آخر عمرم این روز از یادم نمیره .
انصافا مامان و بابا براش سنگ تموم گذاشتن و براش بهترین تولد را گرفتن. ممنونم مامان و بابای عزیزم😘